یکی از کارکردهای مهم انگیزش، تقویت رفتارهای اجتماعی است. انگیزش به افراد قدرت میدهد خود را نشان دهند و بین دیگران ابراز وجود کنند. در مدرسه هم انگیزش میتواند برای دانشآموزان با مسائل گوناگون، یک ابزار مؤثر در جهت مورد توجه قرار گرفتن باشد. به کمک روشهای انگیزشی مناسب میتوان کمرویی، انزوا و ضعفهای ارتباطی دیگر را اصلاح کرد. از طرف دیگر، دانشآموزانی هم که رفتارهای اجتماعی مقبولی دارند، با مورد توجه قرار گرفتن و تقویتهای انگیزشی، انگیزۀ مضاعفی برای فعالیت و موفقیتهای بیشتر پیدا میکنند. اما مورد توجه قرار گرفتن همیشه خوب نیست و گاهی به جای تأثیر انگیزشی مفید، میتواند شوکآور و مخرب باشد.
یک داستان واقعی
دانشآموز دختری از شهری کوچک، در جشنوارۀ مهمی رتبۀ اول را کسب کرده بود. این موفقیت هم برای مدرسه و هم برای ادارۀ آموزشوپرورش و حتی نهادهای دیگر شهر مانند شهرداری و مراکز علمی، بسیار مهم به حساب میآمد و هر کس سعی میکرد سهمی در تبعات آن داشته باشد. دانشآموز در مدرسه مورد تقدیر قرار گرفت و جایزهای به نسبت گرانقیمت دریافت کرد. اداره هم تقدیرنامهای با امضای رئیس منطقه، همراه با جایزهای نقدی هدیه کرد، اگر چه مبلغ آن زیاد نبود. تقریباً به مدت یک ماه، دانشآموز هر روز جایی دعوت بود و باید در مراسمی که به خاطر او برگزار میشد، شرکت میکرد. روزنامههای محلی هم بخشی از این ماجرا بودند. اوائل ماجرا، عکس و خبر موفقیت او روی جلد یکی دو مجله چاپ شد. با او چندین بار گفتوگو صورت گرفت و همراه با عکس تکی یا همراه با خانواده، در نشریات شهر و استان منعکس شد.
خودش از موفقیتاش خوشحال بود، ولی تصور نمیکرد دیگران تا این حد موضوع را جدی بگیرند و ناگهان در عرض چند روز تا این اندازه در شهر و استان معروف شود. اگر چه از این همه توجه خوشش میآمد و بهویژه از اینکه میدید مادر و پدرش چقدر کیف میکنند، کلی به خودش میبالید، ولی بهتدریج احساس میکرد که دیگر مثل گذشته آرامش ندارد. بعد از ۴-۳ مراسمی که در آنها شرکت کرد، احساس بدی به او دست داد. میفهمید که این نوع برنامهها بیش از آنکه برای او باشد، به نام اوست و خیلی جنبۀ نمایشی و تشریفاتی دارد. بعد از پایان ماه اول، آرامآرام مراجعات و توجهات کمتر شد و حدود دو ماه بعد، انگار نه انگار که خبری بوده است. بعد این همه هجوم و هیاهو، ناگهان دوروبرش خلوت شد. او رها شده بود و به شدت احساس میکرد که فقط زمانی مهم محسوب میشد که سوژهای برای خبر و بهرهبرداری تبلیغی بود.
هجوم انگیزشی
یکی از کارکردهای مهم انگیزش و هجوم انگیزشی، در چند مورد دیگر هم دیدهام که کودک یا نوجوانی بنا به دلیلی مورد توجه قرار گرفته و حداقل در مدتی کوتاه، از نظر انگیزشی تقویت شده است. اما اوضاع تغییر یافته و با برگشتن شرایط به وضعیت سابق، روحیۀ او لطمه خورده است. بازیگران کودک و نوجوان فیلمها و سریالها را دیدهام که با پخش کارشان در تلویزیون یا سینما، معروف شدهاند و همه جا مورد توجه قرار گرفتهاند، اما بعد که ناگهان همه چیز خلوت شده است، شرایط بدی را تجربه کردهاند. ماجرای بعضی از این کودکان و نوجوانان بسیار معروف است. در مورد کسانی هم که در مسابقهای علمی، هنری و ورزشی به موفقیتی رسیدهاند، این نکته مصداق داشته است.
یکی از کارکردهای مهم انگیزش و افراط در هر کاری بهطور معمول مضر است. افراط انگیزشی هم مضر و مخرب است، بهویژه اگر در مورد کودک یا نوجوان باشد. کسانی که چنین هجوم انگیزشی میآورند، نه با ویژگیهای سنی کودک و نوجوان آشنا هستند و نه به تبعات کارشان میاندیشند. توجه خارج از اندازه و ظرفیت به یک کودک یا نوجوان به خاطر موفقیت یا استعدادی خاص، شاید اول کار جذاب و شیرین به نظر بیاید، اما اگر کنترل و هدایت نشود، نتیجۀ عکس خواهد داد و چه بسا همه یا حداقل بخشی از زندگی فرد را تباه سازد.
نتیجه و توصیه
اول – در بیشتر موارد، بچهها آمادگی و ظرفیت پذیرش این همه توجه را ندارند. آنان بعد از آنکه یک دورۀ شلوغ را تجربه میکنند، ناگهان تنها رها میشوند و از نظر عاطفی لطمه میخورند. نباید اجازه داد که یک کودک یا نوجوان مورد هجوم انگیزشی قرار گیرد. گاهی خودِ خانواده و اطرافیان چنین نقشی دارند و با توجه بیش از حد و غیرعادی نسبت به یک موفقیت و پیروزی، شرایط را غیرعادی و ملتهب میکنند.
دوم – هجوم انگیزشی ممکن است به شوک انگیزشی بینجامد، یعنی کودک یا نوجوان به تصوری غیرعادی و خیالی از خودش برسد و احساس کند که موجودی خاص و استثنایی است. این وضعیت اگر تداوم یابد، میتواند مقدمۀ غرور، خودبزرگبینی و در نهایت، خودشیفتگی باشد. مادر و پدری که فرزندشان چند داستان کوتاه نوشته بود، با توجه بیش از اندازه و نامتعارف به فرزندشان و بزرگ کردن کار او، داستانها را بهصورت کتاب چاپ و بین فامیل و آشنا توزیع کردند. به هر کسی هم کتاب میدادند، توصیه میکردند که دستخط و امضای نویسنده را برای صفحۀ اول کتاب بگیرد تا بعدها به این یادگاری، افتخار کند. تصور میکنید این بچه بعد از مدتی به چه تصوری از خودش میرسد؟
سوم – در اکثر موارد، شوق و شعف والدین و اطرافیان از مورد توجه قرار گرفتن فرزندشان، بیشتر از خود کودک یا نوجوان موفق است. بچهها حتی اگر اول کار از این وضعیت خوششان بیاید، بعد از مدت کوتاهی حوصلهشان سر میرود و دلزده میشوند. دیده شدن شاید برای خیلیها جذاب باشد، اما برای کودکان و اگر به افراط بکشد، حتی برای نوجوانان، تبدیل به یک معضل میشود، چرا که احتمالاً آزادی عمل شخصی و روابط اجتماعی آنان را مخدوش میکند.
چهارم – کودک یا نوجوانی که مورد توجه بیش از حد قرار میگیرد، در مدرسه و سایر موقعیتهای اجتماعی دچار مشکل خواهد شد. این وضعیت میتواند ارتباطهای او با دوستانش را محدود کند یا منجر به سوءتفاهمهایی بین آنان شود.
پنجم – در نهایت، وقتی کودک یا نوجوانی به دلیلی مورد توجه غیرعادی و به تعبیری هجوم انگیزشی، قرار میگیرد، باید وضعیت انگیزشی او توسط مدرسه و خانواده مدیریت شود. منظور از مدیریت این است که مراقب باشید:
– تعداد تماسها و ارتباطها محدود باشد، به شکلی که بچه از مسیر عادی زندگی دور نشود.
– به دعوتهای محدودی پاسخ مثبت بدهید. برای انتخاب این نوع دعوتها، میتوان ملاک را مخاطبان قرار داد. برای مثال، دعوتی که برای مدرسه و دانشآموزان دیگر است بر دعوتی که از طرف یک اداره یا نهاد رسمی است، ارجحیت دارد.
– در ارتباطهای رسانهای و دعوت نشریات برای گفتوگو، اولاً همه را نپذیرید و ثانیاً بخواهید که نشریه هدف خود را بیان و حتی سؤالهای مورد نظر را از پیش ارسال کند.
ابراهیم اصلانی
روانشناس تربیتی
منابع
اصلانی، ابراهیم. (۱۳۹۴). مدرسۀ بدون رقابت. تهران: نشر دوران.
سیف، علیاکبر. (۱۳۹۸). روانشناسی پرورشی نوین / روانشناسی یادگیری و تدریس. تهران: نشر دوران.