تفکر انگیزشی بعضی مربیان و والدین

تفکر انگیزشی

تفکر انگیزشی بعضی از مربیان و والدین ما با مفاهیمی آمیخته است که به دلیل قدمت و تکرار به امری بدیهی تبدیل شده‌اند و فرصتی هم برای ارزیابی و نقد آن‌ها به وجود نیامده است. نکتۀ ظریف ماجرا آن است که این مفاهیم بیشتر جنبۀ ناخودآگاه دارند؛ یعنی ممکن است در حرف با موضوعی مخالف باشیم، اما در عمل به گونۀ دیگری رفتار کنیم. از جمله مفاهیمی که در بحث انگیزش باید مورد ارزیابی و آسیب‌شناسی قرار گیرند، واژه‌هایی چون ترس، توبیخ و سرعت است. به راستی، چرا گاهی مربیان و والدین از روش‌هایی در انگیزش استفاده می‌کنند که زودپاسخ است؟ آیا اگر اقدامی با نیت انگیزشی، ما را به سرعت به نتیجۀ مورد انتظار برساند، الزاماً روش درستی بوده است؟

انگیزش با حربۀ ترساندن و توبیخ

از نظر روان‌شناسی تغییر و اصلاح رفتار، به‌طور معمول ۴ روش وجود دارد:

  1. روش‌های افزایش نیرومندی رفتارهای مطلوب موجود
  2. روش‌های ایجاد رفتارهای مطلوب تازه
  3. روش‌های نگهداری رفتارهای مطلوب
  4. روش‌های کاهش و حذف رفتار‌های نامطلوب (سیف، ۱۳۹۸).

این ۴ روش می‌توانند هدف انگیزشی هم محسوب شوند، اما فعلاً بحث بر سر این نیست. ما در تربیت گاهی با رفتارهای نامطلوب مواجه هستیم؛ رفتارهایی که تمایل داریم نباشند یا اگر حذف نمی‌شوند، در حداقل ممکن بروز یابند. روش‌های کاهش و حذف رفتارهای نامطلوب به دو گروه مثبت و منفی تقسیم می‌شوند. در روش‌های منفی کاهش رفتار، کم‌وبیش از محرک‌های آزارنده استفاده می‌شود. مثلاً جریمه کردن یک روش منفی کاهش رفتار است که در آن مقداری از تقویت‌کننده‌هایی که فرد قبلاً به دست آورده، به خاطر رفتار نامطوبش کم می‌شود. نامطلوب‌ترین روش هم تنبیه است که در آن بعد از رفتار نامطلوب، یک محرک آزارنده ارائه می‌شود تا رفتار کاهش یابد.

در اقدامات انگیزشی هم که هدف آن‌ها کاهش یا حذف رفتار است، روش‌های مثبتی وجود دارند، اما گاهی معلمان و والدین به دلایلی ترجیح می‌دهند سراغ روش‌های منفی بروند و از ترساندن، توبیخ، تحقیر و تنبیه استفاده کنند. با آن‌که به نسبت گذشته، تا حد زیادی روش‌های تند و خشن انگیزشی کاهش یافته است، ولی هم‌چنان عده‌ای از معلمان و والدین، رفتار تند را عامل مفید و کارگشایی می‌دانند. برای مثال، اگر دانش‌آموزی تکالیف خود را کامل و تمیز انجام نمی‌دهد، شاید معلم بتواند با حوصله و مدارا و با استفاده از روش‌های مناسب، این رفتار را تغییر دهد، اما اگر معلم حوصله‌اش را نداشته باشد، سعی می‌کند این مشکل را با تهدید و توبیخ حل کند. مادر یا پدری که فرزندش کار نامناسبی انجام می‌دهد، می‌تواند با حوصله و مرور زمان، این رفتار را کاهش دهد، اما زمانی که تصور کند باید سریع‌تر به هدف برسد، به ترساندن و تنبیه روی می‌آورد.

در این‌جا بحث بیش از آن‌که بر روی روش‌ها و نتایج متمرکز باشد، معطوف به یک نکتۀ دیگر است؛ شخصیت مدیر، معلم، مربی و مادر و پدری که تصور می‌کند دارد کودک یا نوجوان را تربیت می‌کند. پس باید به دو سؤال اساسی پاسخ دهیم:

اول – چه افرادی به روش‌های تند و خشن در انگیزش روی می‌آورند؟

دوم – چگونه می‌توان نگرش و رفتار تربیتی این افراد را تغییر داد؟

فراموش نکنیم، انگیزش ترساندن، توبیخ و تحقیر و تنبیه نیست.

عجله در انگیزش

تفکر انگیزشی بعضی از مربیان و والدین و دلایل متعددی را می‌توان برای روی آوردن به روش‌های مبتنی بر ترس و تنبیه در انگیزش ذکر کرد، از جمله: درک نادرست از شأن انسان، تجربه‌های شخصی، الگوپذیری، اختلالات شخصیتی و نا آشنایی با روش‌های مثبت؛ اما یک دلیل پنهان هم وجود دارد که سابقۀ آن بسیار طولانی است. مربیان و والدینی برای انگیزش از زور و ترس استفاده‌ می‌کنند که در اقدامات انگیزشی و برای حصول به نتیجه، عجول و کم‌تحمل هستند.

بعضی تصورات ذهنی نادرست بین عموم وجود دارد که انتظارات انگیزشی را تحت تأثیر قرار می‌دهند و زمینۀ نتایج سهل‌الوصول و سریع را فراهم می‌سازند. به موارد زیر دقت کنید و ببینید طرف‌دار کدام گزینه‌ها هستید:

– بچه باید مطلقاً حرف‌گوش‌کن و اطاعت‌پذیر باشد

– مادر و پدر یا مربی نمی‌توانند وقت و حوصلۀ زیادی برای سروکله زدن با بچه صرف کنند

– اصولاً خوب است بچه از بزرگ‌ترها حساب ببرد

– به نفع بچه‌هاست که کارهای مثبت را زود یاد بگیرند

– همۀ کارهای بچه باید مثبت و قابل قبول باشد

– نباید به بچه اجازه داد رفتارهای نادرست را یاد بگیرد

– باید بچه را به سرعت به رفتارهای درست عادت داد

– هر رفتار نامناسب به سرعت می‌تواند به رفتار مناسب تغییر کند.

در مجموع، عجله و بی‌حوصله بودن در رفتارهای تربیتی، مربیان و مادر و پدر را در مسیری قرار می‌دهد که به اقداماتی روی آورند که زود جواب بدهد و تغییر مورد انتظار را ایجاد کند. به تعبیر دیگر، زمانی که تصورات ناخودآگاه تربیتی والدین و مربیان مبتنی بر سرعت در رسیدن به هدف باشد، آنان به دنبال روش‌ها و راهکارهای زودپاسخ‌ده خواهند بود. برای مثال، اگر کودک یا نوجوان کارها و تکالیف درسی را به‌موقع انجام نمی‌دهد، حاضرجواب است یا جواب سربالا می‌دهد، حرف‌های زشت می‌زند، مسئولیت‌ کارها را گردن نمی‌گیرد و خلاصه، طبق انتظار عمل نمی‌کند، چه باید کرد؟ از نظر روان‌شناسیِ تغییر و اصلاح رفتار، فرض بر این است که هر رفتار در طول زمان به وجود می‌آید، و تغییر رفتار مستلزم زمان است. بنابراین، اگر بخواهیم رفتاری را کاهش دهیم یا حذف کنیم، اول باید برنامۀ عمل و مراحل اقدامات را بنویسیم. در این برنامه، ابتدا رفتار هدف مشخص و با تعیین وضعیت فعلی رفتار، وضعیت مطلوب یا جایی که می‌خواهیم به آن برسیم، نوشته می‌شود. برنامه‌های تغییر و اصلاح رفتا شامل مراحل زمان‌بندی و جداول ثبت رفتار هستند. با گذر از این اقدامات می‌توان مقدار پیشرفت را اندازه گرفت و دید. در هر حال، رفتاری که در طول زمان شکل گرفته است، یک‌شبه عوض نمی‌‌شود و باید با برنامه‌ریزی، صبوری و نظم اجرایی و گاهی حوصلۀ خیلی زیاد تغییر کند. در رویکردهای دیگر روان‌شناسی هم تأمل و حوصله و تغییر رفتار در طول زمان مورد تأکید است.

تفکر انگیزشی بعضی از مربیان و والدین و چرا این حوصله را به خرج نمی‌دهیم؟ دلایل متعددی می‌توان ذکر کرد. یک دلیل عمده، ناآشنایی والدین و مربیان با اصول و فنون تغییر و اصلاح رفتار است. گاهی هم کم‌وبیش با این موضوع آشنا هستند، اما شناخت درستی از آن ندارند و در واقع، جزئیات و فوت‌وفن‌ها را خوب نفهمیده‌اند. دلیل دیگر به شخصیت خود افراد مربوط است. والدین و مربیانی که تیپ هیجانی و احساسی دارند، به نسبت کسانی که منطقی و آرام هستند، بیشتر از سرعت و عجله در رسیدن به نتیجه استقبال می‌کنند. هم‌چنین آنان که روحیۀ کنترل‌کننده و تسط‌گرا دارند، نمی‌توانند چیزی غیر از خواستۀ خودشان را تحمل کنند. یک دلیل هم مربوط به والدین و مربیانی است که درک مطلوبی از تربیت ندارند و به جای پایبندی به اصول و مبانی اصیل تربیت، طبق سلایق و تجربه‌های خود عمل می‌کنند. انگیزش توأم با ترس و توبیخ و عجله، حتی اگر جواب هم بدهد، نتایج آن مؤثر و ماندگار نخواهد بود. تجربه‌های مربیان موفق و تأثیرگذار نشان می‌دهد که آنان اولاً برای انگیزش مؤثر، با فکر و برنامه عمل کرده‌اند و ثانیاً هر جا که لازم بوده، صبوری و حوصلۀ فراوان به خرج داده‌اند. خوب است داستان‌های تلاش بعضی مربیان بزرگ و شاخص را بخوانید