تربیت و راهنمایی

راهنمایی یکی از نیازهای اساسی انسان در طول زندگی است که نقش مهمی در رشد فردی و اجتماعی ایفا می‌کند. این نیاز باید به‌صورت نظام‌مند و سازمان‌یافته در جامعه تحقق یابد. در ایران، ضعف در سیستم راهنمایی از جمله مشکلات عمده در تربیت و آموزش است که نیاز به بازنگری و تقویت دارد. مدارس باید نقش فعال‌تری در ارائه راهنمایی‌های مؤثر و به‌موقع به دانش‌آموزان داشته باشند تا آنان را برای زندگی بهتر و مسئولیت‌پذیری آماده کنند.

نویسنده آقای ابراهیم اصلانی

روان‌شناسی تربیتی، نویسنده و پژوهشگر

«راهنمایی» همیشه یکی از الزامات زندگی انسان بوده است. انسان برای زندگی مؤثر و شادمان نیاز دارد تا: خود را بشناسد، وضع فعلی‌اش را درک کند، درک درستی از دنیا داشته باشد و نقش اجتماعی‌ خود را به خوبی ایفا کند؛ بخش عمده‌ای از تحقق این نیازها منوط به آن است که فرد از بدو تولد تا پایان زندگی از موهبتِ راهنمایی برخوردار باشد. هر انسانی در هر مرحله از زندگی به نوعی از راهنمایی نیاز دارد. به تعبیر دیگر، راهنمایی نیازی مستمر در تمام طول زندگی است و هیچ انسانی، هیچ‌وقت از راهنمایی بی‌نیاز نیست.

شاید ما توسعه و پیشرفت جوامع را با میزان رفاه و آسایش مردم بسنجیم، ولی به‌طور حتم جوامع پیشرفته و توسعه‌یافته از یک نظام منسجم و مؤثر راهنمایی نیز برخوردار هستند، نظامی که به ارتقای رشد شخصی و روانی افراد در مسیر رشد اجتماعی کمک می‌کند.

«راهنمایی» رسالت پیامبران و یکی از مهم‌ترین ارکان سعادت دنیوی و اخروی در ادیان الهی نیز محسوب می‌شود. پیامبران آمده‌اند تا هادی و بشیر و نذیر باشند و در مقام راهنمایان بشر، وظیفه داشتند راه سعادت را به او نشان دهند. در آیات ۵۶ و ۵۷ سورۀ فرقان می‌خوانیم: «ما تو را جز برای بشارت و بیم دادن نفرستادیم. بگو من در برابر رسالت پاداشی از شما نمی‌خواهم، جز این‌که هر کس بخواهد، راهش را به سوی پروردگارش برگزیند.»

«راهنمایی» نشان دادن «راه» است به تناسب مراحل زندگی، اقتضائات فرهنگی، خواسته‌ها و نیازها، تفاوت‌های فردی و اجتماعی و امکانات و ابزارها. بدیهی است که مفهوم «راه» برای همه یکی نیست و هر نظام اجتماعی به تناسب برداشت خود از زندگی و نیازهای انسان‌ها، راه خاصی را برمی‌گزیند و برای راهنمایی هم اهداف و برنامه‌های ویژه‌ای را در اولویت قرار می‌دهد. 

ما و نظام راهنمایی

از آن‌چه گفته شد، برمی‌آید که یکی از وظایف عمده و اساسی هر نظام سیاسی و فرهنگی، «راهنمایی» است. راهنمایی در دنیایِ مدرن، منظم، گسترده و متنوع امروزی باید در قالب «نظام راهنمایی» عمل کند، موضوعی که ما به شدت در بارۀ آن ضعیف عمل کرده‌ایم. یکی از بزرگ‌ترین کاستی‌های کشور ما و نظام فرهنگی و تربیتی آن، از سالیان دور تاکنون، ضعف شدید در بهره‌مندی از یک نظام راهنمایی منسجم و مؤثر بوده است. در حدود ۱۵۰ سالی که ایران وارد چرخۀ دنیای مدرن شده و آثار و تبعات آن در جنبه‌های گوناگون و از جمله در تربیت و مدرسه‌داری نمود یافته است، ما به «نظام راهنمایی» توجه چندانی نداشته‌ایم و هنوز هم نداریم. در جامعۀ ما، انسان‌ها به دنیا می‌آیند، مراحل رشد و تحول را می‌گذارانند، تربیت می‌شوند، تشکیل خانواده می‌دهند، با انواع چالش‌ها مواجه می‌شوند، زندگی‌شان را می‌کنند و در نهایت، دنیا را وداع می‌گویند، بدون آن‌که در یک چرخۀ فعال، سنجیده و برنامه‌ریزی‌شدۀ راهنمایی قرار گرفته باشند.

در دهه‌های اخیر، اینترنت و گستردگی اطلاعات موجب شده است تا حداقل بخشی از نیازهای راهنمایی به‌موقع به دست انسان‌ها برسد، اما همین روش هم چون تابع هیچ قواعد و اصولی نیست، دردسرهای جدیدتری به وجود آورده است.

«نظام راهنمایی» به معنای آن است که انسان‌ها به‌موقع، بجا، مفید، تخصصی و مؤثر راهنمایی شوند تا بتوانند: به خودآگاهی برسند، خوب زندگی کنند، از دانش زندگی بهره‌مند باشند و اطلاعات پایه و حداقلی در بارۀ چالش‌ها و مسائل زندگی را بدانند. راهنمایی باید بتواند اطلاعات اولیه و ضروری زندگی را در اختیار انسان قرار دهد تا او ویژگی‌های سنی‌اش را بشناسد، ارتباط مؤثری با دیگران برقرار سازد و در موقعیت‌های گوناگون، با آگاهی و شناخت عمل کند.

وقتی از «نظام راهنمایی» سخن می‌گوییم، مخاطب عمده و اصلی نظام سیاسی و فرهنگی کشور است. هر نظام سیاسی و فرهنگی از طریق نهادهای رسمی و غیررسمی برای تحقق اهداف و برنامه‌های راهنمایی عمل می‌کند. تربیت غیررسمی (خانواده و جامعه) و تربیت رسمی (آموزش‌وپرورش)۱، از مهم‌ترین نهادهای عملیاتی نظام راهنمایی محسوب می‌شوند. یک نظام سیاسی و فرهنگی کارآمد و موفق، به‌صورت نظام‌مند و منسجم وظایف راهنماییِ تربیت غیررسمی و تربیت رسمی را مشخص می‌کند و دیگر نهادها و ارکان اجتماعی را هم با آنها همراه می‌سازد. به‌عنوان مثالی ساده، اگر قرار است فرد در مورد فرهنگ ترافیک راهنمایی شود، این اقدام در خانواده شروع شده، در مدرسه ادامه می‌یابد و جامعه آن را تکمیل می‌کند. اگر می‌خواهیم انسان‌ها را راهنمایی کنیم تا مسئولیت‌پذیر و متعهد باشند، باید همۀ ارکان نظام راهنمایی، فرد را در این مسیر پیش ببرند.

یکی از دلایلی که آموزه‌های راهنمایی‌ در جامعۀ ما به نتایج موردنظر نمی‌رسند، ناهماهنگی و آشفتگی این آموزه‌ها و به تعبیر درست‌تر، ضعف و ناکارآمدی نظام راهنمایی است.

راهنمایی یک نیاز همیشگی در طول زندگی انسان است که نقش مهمی در رشد فردی و اجتماعی دارد. ضعف در سیستم راهنمایی در ایران، به‌ویژه در مدارس، نیاز به بازنگری دارد. باید نظامی سازمان‌یافته و کارآمد برای ارائه راهنمایی‌های مؤثر به افراد، به‌خصوص دانش‌آموزان، ایجاد شود.

نظام راهنمایی و مدرسه

نقش راهنمایی مدرسه از موضوعات مغفول نظام آموزشی کشور ماست.۲ می‌توان ریشۀ بسیاری از مشکلات رفتاری و حتی آسیب‌های اجتماعی رایج در مدارس را در نادیده گرفتن نقش راهنمایی جست‌وجو کرد. ما موارد لازمی را که باید دانش‌آموزان بدانند تا بتوانند بر اساس آن تصمیم‌های درست بگیرند، یا نمی‌گوییم، یا درست و منطقی نمی‌گوییم و یا به‌موقع و بجا نمی‌گوییم. بنابراین، نظام تربیت رسمی (آموزش‌وپرورش) باید برنامه‌ریزی جامع و همه‌شمولی برای ایفای نقش راهنمایی داشته باشد و از طریق مدرسه آن را اجرایی کند. مدرسه و مدیریت آن هم می‌توانند نقش راهنمایی را جدی بگیرند و حتی همۀ برنامه‌ها و فعالیت‌های مدرسه را زیر چتر راهنمایی ببینند تا از همۀ امکانات و داشته‌ها در جهت هدایت دانش‌آموزان و کمک به آنان برای شناخت خود و دنیای خود، بهره‌برداری شود. راهنمایی مؤثر، به‌موقع و بجا، می‌تواند بزرگترین و گاهی ماندگارترین خدمت مدرسه به دانش‌آموزان باشد.۳

تربیت رسمی (آموزش‌وپرورش) که نقش عملی آن را مدارس ایفا می‌کنند، باید بخش عمده‌ای از فرایند راهنمایی و یکی از ارکان «نظام راهنمایی» در جامعه باشد. در این باره، چند نکته قابل توجه است:

  1. در نظام سنتی تربیت و تا همین چند دهۀ پیش، معلم‌ها و مدرسه کم‌وبیش نقش راهنمایی داشتند، یعنی بدون آن‌که برنامۀ مدونی وجود داشته باشد، هر معلم به فراخور شخصیت و دانش خود، سعی می‌کرد علاوه بر درس و مشق، آموزه‌هایی از زندگی را هم برای دانش‌آموزان بیان کند. این نوع از راهنمایی، گاهی برای عده‌ای راه‌گشا می‌شد و برای عده‌ای دیگر جواب نمی‌داد. در ۳ دهۀ اخیر بنا به دلایلی، از همین نقش اندک راهنمایی معلمان هم کاسته شده است.
  2. یکی از عوامل کاستی در اقدامات راهنمایی با درک مفهوم «آموزش‌وپرورش» است. این برداشت که در مدرسه «آموزش» و «پرورش» وجود دارد و هر یک از این دو کار را افراد خاصی باید انجام دهند، موجب شده است که بار راهنمایی به سمت نیروهایی که تربیتی به حساب می‌آیند، متمایل شود و بقیه که آموزشی تلقی می‌شوند، انگیزۀ چندانی برای راهنمایی نداشته باشند. اگر قرار باشد مدرسه نقشی در راهنمایی ایفا کند، این نقش می‌تواند بین همۀ عوامل مدرسه توزیع شود و به‌عبارتی، راهنمایی دغدغۀ کل مدرسه باشد.
  3. یکی از مباحث طولانی مدت در مدارس «نقش مشاوره‌ای معلم» بوده است که هر از چندی مطرح شده و بعد رو به افول گذاشته است. طبق این ایده که به‌ویژه در دورۀ ابتدایی مطرح می‌شود، از معلم انتظار می‌رود در امور روان‌شناختی و عاطفی دانش‌آموزان هم مداخلاتی انجام دهد.
کتابخانه ملی دیجیتال هند
مشاهده

مسئله قابل توجه در بارۀ نقش مشاوره‌ای معلم آن است که چنین انتظاری از اساس نادرست است. اولاً کاربرد «نقش مشاوره‎‌ای» غلط است، چرا که مشاوره کاری تخصصی و مستلزم آموزش‌های ویژه و کسب تجربه است. معلم در نهایت می‌تواند راهنمای دانش‌آموزان باشد. بنابراین، اگر معلم بتواند نقشی در مسائل روان‌شناختی دانش‌آموزان داشته باشند، باید آن را به «نقش راهنمایی» تعبیر کرد. ثانیاً ایفای همان «نقش راهنمایی معلم» زمانی ممکن می‌شود که از معلمان حرفه‌ای برخوردار باشیم؛ معلمانی که از صلاحیت‌ها و شایستگی‌های ضروری برای معلمی برخوردار باشند. 

  1. راهنمایی می‌تواند در دو مفهوم عام و تخصصی به کار رود. در مفهوم عام، راهنمایی کاری است که همه می‌توانند انجام بدهند یا حداقل ادعایش را دارند. به‌طور معمول، در فرهنگ ما هر گاه موضوعی به شکل ابهام یا چالش مطرح می‌شود، هر کس نکته‌ای برای گفتن دارد و مدعی راهنمایی است. در مفهوم دیگر، راهنمایی کاری مبتنی بر دانش و تخصص است و همه نباید در آن دخالت کنند. اگر جایی صحبتی پیش بیاید که مثلاً برای پیشگیری از سرماخوردگی چه باید کرد، هر کس به فراخور تجربه‌اش رهنمودی می‌دهد که همان راهنمایی عام است و البته چندان معتبر نیست. هر چه تخصص و تبحر فرد در زمینۀ پزشکی و درمان بالاتر باشد، رهنمودهایش معتبرتر بوده و می‌توان به راهنمایی‌اش اطمینان کرد. در تربیت هم گاهی بین عموم موضوعی مطرح می‌شود؛ مثلاً «چه می‌توان کرد تا فرزندان آداب معاشرت را رعایت کنند؟». شاید هر کس پیشنهادی بدهد و موضوعی را مهم بداند، اما دیدگاه و راهنمایی یک مشاور یا روان‌شناس باتجربه مفید و راهگشاتر خواهد بود.

راهنمایی در مفهوم عمومی آن فقط می‌تواند برای موضوعات و تصمیم‌گیری‌های ساده کم‌وبیش کاربرد داشته باشد و در بقیۀ امور زندگی، هر چه راهنمایی علمی و تخصصی‌تر باشد، از کارآمدی و اعتبار بیشتری برخوردار خواهد بود. یکی از کارکردهای عمدۀ «نظام راهنمایی» ارائه و ترویج راهنمایی تخصصی است.  

  1. مدیران و معلمان گاهی مداخلاتی در بارۀ دانش‌آموزان و حتی خانوادۀ آنان انجام می‌دهند که ممکن است به توفیقی هم منجر شود؛ مثلاً با دخالت و مشورت مدیر یا معلم، از طلاق مادر و پدری ممانعت به‌عمل می‌آید و والدین به سازش می‌رسند. این‌گونه اقدامات را حتی اگر از منظر راهنمایی ببینیم، بدون مبنای علمی و تخصصی است. شاید هر کس ادعا داشته باشد که می‌تواند راهنمایی را انجام دهد، اما یکی از واقعیت‌ها آن است که راهنمایی هر قدر همراه با دانش و تخصص باشد، منطقی‌ و تأثیرگذارتر خواهد بود. راهنمایی نباید با شیوۀ «کدخدامنشی» یکی انگاشته شود.

هدف از بیان ۵ نکتۀ فوق، یادآوری نگاه ساده‌انگارانه به راهنمایی و فراهم آوردن امکان مقایسۀ چنین نگاهی با مفهوم «نظام راهنمایی» است. در تربیت رسمی و مدرسه، زمانی می‌توان از نظام راهنمایی سخن گفت که:

  • منشاء نظام راهنمایی به اسناد بالادستی برسد.
  • نظام‌ راهنمایی برای همۀ ابعاد شخصیتی دانش‌آموزان و همۀ نیازهای آنان برنامه داشته باشد.
  • همۀ عوامل نظام تربیتی و مدرسه به آن پایبند و متعهد باشند.
  • افراد از تخصص‌ها و صلاحیت‌های لازم برای ایفای نقش راهنمایی برخوردار باشند.
  • راهنمایی طی سلسله مراتب و سطوح پیش‌بینی و طراحی‌شده پیش برود.
  • بازخوردهای لازم از نیازها و کمبودها در مورد راهنمایی گرفته شده و نظام راهنمایی در طول زمان و به‌طور مستمر اصلاح شود.

«نظام راهنمایی» باید به‌مثابه نقشه‌ای باشد که اولاً بتواند تمامی نیازها و الزامات راهنمایی کودکان و نوجوانان را به‌صورت علمی، منسجم، هماهنگ، هدفمند، همه‌گیر، نظام‌دار و برنامه‌ریزی‌شده، در همۀ سطوح سازمانی سامان دهد. ثانیاً در سطح عملیاتی یعنی در مدرسه، کارآمد و مؤثر باشد و چتری برای پوشش همۀ فعالیت‌های مدرسه تلقی شود. با این نگاه، راهنمایی رسالت و وظیفۀ کلیت نظام تربیتی و در مدرسه، وظیفۀ مجموعۀ مدرسه است و نه الزاماً فرد خاص. حتی اگر قرار بود فرد خاصی متولی راهنمایی باشد، بقیۀ عوامل مدرسه هم باید به‌صورت کامل همراه و مکمل او باشند.  

پی‌نوشت‌ها

  1. تربیت رسمی در دو بستر عملی می‌شود که در ایران، آنها را آموزش‌وپرورش و آموزش‌عالی می‌نامیم. در بحث حاضر، تمرکز بر آموزش‌وپرورش بود.
  2. توصیه می‌شود مقالۀ «دانش‌آموزان و فضای عاری از مشاوره / تأملی بر جایگاه فراموش‌شدۀ روان‌شناسی و مشاوره مدارس» از همین نویسنده در دوماهنامۀ شوق‌تغییر شمارۀ ۳۳ (بهمن و اسفند ۱۳۹۶) را بخوانید.
  3. در یکی از کتاب‌هایم با عنوان «مدرسه‌کاوی برای مدیران مدارس / ۱۱۱ نکتۀ کاربردی برای مدیریت در مدارس متفاوت و موفق»، در فصل اول «مدیر و نقش راهنمایی» به تفصیل در بارۀ ضرورت برنامۀ راهنمایی برای مدرسه بحث کرده‌ام. در فصل‌های دیگر هم اشاره‌هایی به این موضوع داشته‌ام. این کتاب را انتشارات پیشگامان‌پژوهش‌مدار چاپ کرده است.