والدین؛ همراه یادگیری – قسمت اول

یکی از تغییرات چشمگیر در خانوادههای ایرانی طی چند دهة گذشته، توجه خاص آنها به مسائل تحصیلی فرزندان است. پیش از آن، درس خواندن فرزندان حتی اگر مهم بود جزء دغدغهه ای اصلی خانواده به حساب نمی‌آمد. والدین قدیمی فرزندانشان را مدرسه میفرستاند تا چیزی یاد بگیرند، کم‌وبیش وقتشان پر شود و مدتی بیرون از خانه باشند. معروف بود که پدر در یک سال تحصیلی دو بار مدرسه میرود؛ یکی اول سال برای ثبتنام و یکی پایان سال برای گرفتن کارنامه. در پایه های بالاتر گاهی حتی دومی را هم نمیرفت و خود دانش‌آموز موظف می‌شد برود کارنامه‌اش را بگیرد. اینکه چه شد رویکرد والدین نسبت به مسائل تحصیلی فرزندان تغییر یافت و درس خواندن و نخواندن بچه ها اهمیت پیدا کرد، موضوع بحث مستقلی است، اما به نظر میرسد از همان اول یک موضوع اساسی توسط نظام تربیتی مورد غفلت قرار گرفت اما جایگاه درست والدین در مسائل درسی فرزندان چیست؟ حد و حدود انتظارات از والدین چگونه تعیین می‌شود؟ چه ملاک‌هایی برای تشخیص رفتارهای درست و نادرست والدین وجود دارد؟

مروری بر نقش و تأثیر والدین در مسائل درسی و تحصیلی فرزندان

نویسنده : آقای ابراهیم اصلانی

روان‌شناس تربیتی

یکی از تغییرات چشم‌گیر در فرزندپروری، والدگری و حتی سبک زندگی خانواده‌های ایرانی طی چند دهۀ گذشته، توجه خاص به مسائل تحصیلی فرزندان است. پیش از آن، درس خواندن فرزندان حتی اگر مهم بود، جزء دغدغه‌های اصلی خانواده به حساب نمی‌آید. والدین قدیمی فرزندان‌شان را مدرسه می‌فرستادند تا چیزی یاد بگیرند، کم‌وبیش وقت‌شان پرشود و مدتی بیرون از خانه باشند. معروف بود که پدر در یک‌ سال‌تحصیلی دو بار مدرسه می‌رفت؛ یکی اول سال برای ثبت‌نام و یکی پایان سال برای گرفتن کارنامه. در پایه‌های بالاتر گاهی حتی دومی را هم نمی‌رفت و خود دانش‌آموز موظف می‌شد کارنامه‌اش را بگیرد. این‌که چه شد رویکرد والدین نسبت به مسائل تحصیلی فرزندان تغییر یافت و درس خواندن و نخواندن بچه‌ها اهمیت پیدا کرد، موضوع بحث مستقلی است، اما به نظر می‌رسد از همان اول یک موضوع اساسی توسط نظام تربیتی مورد غفلت قرار گرفت: جایگاه درست والدین در مسائل درسی فرزندان چیست؟ حدوحدود انتظارات از والدین چگونه تعیین می‌شود؟ چه ملاک‌هایی برای تشخیص رفتارهای درست و نادرست والدین وجود دارد؟

درس خواندن فرزندان؛ چالش والدین

با اهمیت یافتن درس و مدرسۀ فرزندان، رابطۀ خانه و مدرسه هم دچار دگرگونی شد و بهتر است بگویم بی‌خیالی و آسودگی دیروز به دغدغه و چالشی امروز تغییر شکل داد. نکتۀ ساده اما بسیار عجیب آن است که نظام تربیتی و مدارس در مواجهه با این چالش به‌موقع، بجا و مؤثر عمل نکردند. برنامه‌هایی چون جلسات آموزش خانواده، رهنمودهای شخصی معلمان برای والدین، مقالات و برنامه‌های رسانه‌ها و… بودند اما تأثیر عمده‌ای نداشتند؛ چرا؟ اولاً وحدت رویه‌ای وجود نداشت و هر کس حرف خود را می‌زد و ثانیاً انسجام و استمرار نبود.

در هر حال، امروز با والدینی طرف هستیم که در مورد مسائل تحصیلی فرزندان‌شان:

– نگرانی و دغدغه‌های جدی دارند،

– خیلی نمی‌توانند درست و نادرست را تشخیص دهند،

– روش‌های قدیمی را با رنگ‌ولعاب امروزی به کار می‌برند،

– خطاها و اشتباهات زیادی دارند،

– و به خوبی راهنمایی نمی‌شوند.

طبعاً یک مقاله و مجموعه‌ای از رهنمودها نمی‌تواند همۀ دغدغه‌های والدین را از بین ببرد و چالش‌های آنان را حل کند. با این همه، در ادامه نکاتی را می‌آورم تا والدین اولاً نگرش‌های خود را در مورد مسائل تحصیلی فرزندان اصلاح کنند و ثانیاً حتی شده در حد توصیه‌های اولیه و مقدماتی، به نکاتی کاربردی در این باره دست بیابند. امیدوارم ۱۰ نکتۀ این مقاله راهنمای مفید و مؤثری برای والدین باشد.        

نکتۀ اول- همراه نه چیز دیگر

والدین خیلی هنر کنند باید همراه خوبی در سفرِ یادگیری فرزندشان باشند. به‌عمد واژۀ «همراه» را به کار می‌برم و کلماتی مانند: راهنما، ناظر، دوست، کنترل‌کننده و غیره را کنار می‌گذارم، چون واقعاً مادر و پدر در هر موضعی غیر از همراهی قرار بگیرند، احتمالاً توفیق چندانی در کمک به فرزندشان نخواهند داشت. در جریان مسائل تحصیلی فرزندان یک اتفاق می‌تواند زنگ خطری جدی باشد؛ این‌که حساسیت‌ها و نگرانی‌های والدین بر فرزندشان پیشی بگیرد، یعنی وضعیت طوری پیش برود که جای والدین و فرزند عوض شود. اگر والدین در مورد موفقیت‌ها و شکست‌های فرزندشان در امور تحصیلی بیش از خود او حساسیت نشان دهند، به‌طور حتم این مسیر ادامۀ خوبی نخواهد داشت. منطق زندگی و اصول تربیت حکم می‌کند که اگر درس خواندن وظیفۀ و مسئولیت فرزند است، خود او در قبال این وظیفه بیش از همه حساس باشد و والدین هم باید بپذیرند که حتی اگر اوضاع وفق مراد نیست و فرزندشان در درس خواندن مطابق میل آن‌ها عمل نمی‌کند، اصرار، تطمیع، تحمیل، گول زدن، تهدید و هر روش دیگر یک‌طرفه، چندان سودمند نخواهد بود. خیلی جاها مجبوریم منطق زندگی را بشناسیم و به آن احترام بگذاریم.

«همراه» بودن در امور تحصیلی فرزندمان را تمرین و تجربه کنیم، اگر چه شاید برای عده‌ای کنار آمدن با این واقعیت و تبعات آن سخت باشد.

نکتۀ دوم- خانوادۀ یادگیرنده

انتظار تغییر از همه داریم، غیر از خودمان؛ این یک واقعیت اثبات شده در زندگی بسیاری از ماست. به مصادیق دیگر اشاره نمی‌کنم و فقط یک مثال می‌زنم. از فرزندمان انتظار داریم درس بخواند، از فرصت‌های آموزش و یادگیری استفاده کند، نمره‌های خوبی به دست آورد و امور تحصیلی را جدی بگیرد. در مورد خودمان چه؟  شاید بگوییم من در زمان خودش درس خوانده‌ام یا از من گذشته و الان نوبت بچه‌هاست. اگر منطقی بیندیشیم، اولاً یادگیری یک نیاز همیشگی و مادام‌العمر است و ثانیاً یادگیری فرزندان در یک خانوادۀ یادگیرنده بهتر پیش خواهد رفت تا خانواده‌ای که در آن توقعات و انتظارات یک‌طرفه است.

خیلی از مادرها و پدرهای امروزی دلایل زیادی می‌آورند تا توجیه کنند که زمان، شرایط و انگیزه‌ای برای یادگیری ندارند. گاهی هم یادگیری‌های بدون هدف و پراکنده در فضای مجازی را جایگزینی برای یادگیری‌های واقعی معرفی می‌کنند. به هر حال، خانوادۀ یادگیرنده می‌تواند جوّ و شرایط مساعدتری برای یادگیری فرزندان ایجاد کند تا والدینی که خودشان حوصله و رغبتی برای یادگیری نشان نمی‌دهند.  

تفکر انگیزشی بعضی مربیان و والدین
مشاهده

نکتۀ سوم- کنترل یا نظارت؟

پدرها و به‌ویژه مادرهای زیادی هستند که بالای سر فرزندشان می‌ایستند تا درس بخواند و کارهای مدرسه‌ای را انجام دهد. دلیل‌شان هم این است که اگر رهایش کنند، او تلاشی نخواهد کرد. مداخله‌های کنترلی والدین به‌طور معمول از همان سال اول دبستان یا چند سال آغازین تحصیلات شروع می‌شود. نقش و وظیفۀ اصلی و درست در مسائل تحصیلی چیست؟ با یادآوری نکتۀ اول، می‌توان استنباط کرد که: والدین همراه نقش نظارتی را انتخاب می‌کنند اما والدین مداخله‌گر اهل کنترل و دخالت‌های مستقیم هستند.

کنترلی یا نظارتی رفتار کردن بیش ازآن‌که به وضعیت فرزند ربط داشته باشد، حاصل نگرش تربیتی والدین است. مادر و پدری که خودشان کنترلی بار آمده‌اند یا از عادت‌های مرسوم جامعه تأثیرگرفته‌اند یا بد راهنمایی شده‌اند، کنترل‌گرا می‌شوند و از همان آغاز مدرسه بالای سرفرزندشان می‌ایستند تا کنترل اوضاع از دست‌شان درنرود. والدین بهتر است از ابتدا یاد بگیرند که «کنترل» روش درستی برای یاد گرفتن و درس خواندن نیست و روی آن نمی‌شود خیلی حساب کرد. در پایه‌های تحصیلی بالاتر اصلاح روش‌های کنترلی والدین و تغییر آن‌ها به سمت روش‌های نظارتی اگر چه غیرممکن نیست، اما سخت است. تغییر عادت‌های جاافتاده برای هر دو طرف، یعنی هم والدین و هم فرزندان دشوار خواهد بود.

مادر و پدری که نخواهند کنترل‌گرا باشند یا قصد داشته باشند کنترل‌گرایی خود را تعدیل و اصلاح کنند، باید به‌تدریج و باحوصله، مسئولیت‌های درس خواندن را به سمت فرزندشان هُل دهند و از مداخلات خودشان کم کنند؛ تأکید می‌کنم؛ به‌تدریج و باحوصله.

نکتۀ چهارم- نگرش چندبعدی به موفقیت

اصولاً بسیاری از مسائل زندگی چندبعدی هستند و روی همدیگر اثر می‌گذارند. هر رویداد، تصمیم و رفتاری می‌تواند همۀ ابعاد شخصیت را کم‌وبیش درگیرکند. درس خواندن و موفقیت در آن هم تابع این اصل کلی است. درک و پذیرش چنین موضوعی موجب می‌شود مسائل را بهتر بشناسیم و بهتر تصمیم بگیریم. برای بهره‌گیری از نتایج این اصل عبور از سه مرحله لازم است:

اول- باور والدین به چندبعدی بودن مؤلفه‌های موفقیت در درس خواندن و برنامه‌ریزی

ابتدا خود والدین باید اهل نگرش چندبعدی و تعاملی باشند. سپس مؤلفه‌های مؤثر را بشناسند، تفکیک کنند و ربط‌شان را بفهمند. در جدول پیوست مؤلفه‌های مؤثر در موفقیت و برنامه‌ریزی آمده است که می‌تواند راهنمای خوبی برای شناخت مؤلفه‌ها و اقدامات بعدی باشد.

دوم- هماهنگی و توافق با فرزند در مورد نگرش چندبعدی و شناسایی مؤلفه‌ها

خوب است به‌مرور زمان فرزندمان را نیز با این نگرش چندبعدی آشنا کنیم تا او هم به تحلیل و درک درستی از مسائل برسد؛ نه فقط در بارۀ درس خواندن، بلکه در بارۀ همۀ موضوعات زندگی. 

سوم- گفت‌وگوی خانواده در بارۀ هر مؤلفه و ارزیابی آن

اگر نکات اول و دوم حاصل شود، حالا وقت گفت‌وگوهای منطقی و مفید است. بر مبنای مؤلفه‌های مؤثر در درس خواندن و برنامه‌ریزی، اگر مشکلی پیش آمد یا نشانه‌های اولیه یک مشکل دیده شد، مادر و پدر و فرزند می‌توانند در گفت‌وگویی سازنده تحلیل و تبیین کنند که: چه مؤلفه یا مؤلفه‌هایی دچار ضعف شده‌اند؟ چگونه می‌توان ارزیابی بهتری داشت؟ برای جبران ضعف‌ها چه می‌توان کرد؟

والدین باید به‌جای کنترل، نقش همراه حمایتی را در مسیر تحصیلی فرزند ایفا کنند تا انگیزه درونی او تقویت شود. موفقیت تحصیلی چندبعدی است و نیاز به همکاری و هماهنگی والدین و فرزند دارد.

نکتۀ پنجم- نقش انگیزشی والدین

شاید نکته‌های پیشین ذهنی و نظری تصور شوند، ولی این واقعیت مهم را نباید فراموش کرد که نگرش‌های ما اساس عمل هستند. برای مثال، والدین کنترل‌گرا به گونه‌ای عمل می‌کنند و والدین نظارت‌گرا به گونه‌ای دیگر. حالا نوبت آن است که به نگرش، انگیزش را هم اضافه کنیم. به‌طور مختصر و مفید، امروزه بر تقویت انگیزه‌های درونی خیلی تأکید می‌شود. حتی یاد گرفتن روش‌های مطالعه و برنامه‌ریزی ربط مستقیمی به رویکرد انگیزشی دارد. دانش‌آموزی که بر اساس انگیزش بیرونی بار آمده است، در مطالعه و برنامه‌ریزی هم احتمالاً به والدین متکی خواهد بود و حتی در برنامه‌های شخصی، بخشی از مسئولیت را متوجه والدین خواهد کرد. اما دانش‌آموزی که انگیزه‌های درونی دارد، احتمالاً مستقل عمل می‌کند و مسئولیت کارهایش را بر عهده خواهد گرفت.

به والدین توصیه می‌شود: سعی نکنید فرزندان را به هر روشی هُل بدهید و وادارش کنید تا کاری را که درست می‌دانید انجام دهد. این روش انگیزش اولاً ممکن است تا جایی کارآیی داشته باشد و ثانیاً اگر اثرش را از دست داد، شاید دیگر کاری از دست‌تان برنیاید.

به‌عنوان همراه، خوب است در انگیزش هم همراه باقی بمانید. برای مثال، نکته‌ها، نوشته‌ها، ویدئوکلیپ‌ها، فیلم‌ها و ابزارهای دیگر انگیزشی برای فرزندتان تدارک ببینید و با هم آن‌ها را مرور کنید. تا جایی که می‌توانید سراغ جایزه، وعده‌ووعید و تطمیع نروید یا کمتر بروید.

 

برای خواندن ادامه مقاله به قسمت دوم مراجعه کنید.