مترونوشت – قسمت اول

مترونوشت

یادداشت‌هایی درباره فرهنگ‌رفتاری مردم در مترو

نویسنده : آقای دکتر مرتضی مجدفر

سفر با مترو، پر از سوژه است، تجربه‌ها می‌توان آموخت و نکته‌ها یاد گرفت. در این سفرها به نکاتی برمی‌خورم که همگی نشانگر نمونه‌هایی از اخلاق، تربیت و زیست جمعی مردممان است.
مدت‌هاست درصدد بودم دیده‌ها و شنیده‌های مترویی‌ام را بی‌هیچ قضاوتی بنویسم و هر بار این کار از یاد می‌رفت و سوژه‌ای که دوان‌دوان سراغم آمده بود، سوخت می‌شد و از بین می‌رفت، ولی سوژه دیروز از چنان غلظتی برخوردار بود که نتوانستم از آن بگذرم و اولین مترونوشت شکل گرفت.
دیروز وقتی سوار مترو شدم، بلافاصله بوی مشمئزکننده عرق آزارم داد. این قبیل رایحه‌ها را باید تحمل کرد، قدری فاصله گرفت و پاپیچ صاحب بو نشد.
چنین کردم. ولی او را می‌دیدم. موهایی بلند، پریشان و شانه نخورده که به‌طور اساسی نیاز داشت کوتاه شود، ته‌ریشی نامرتب، پیراهنی صورتی‌رنگ که یقه کثیفی داشت و دو دکمه بالایی آن باز بود و دیده شدن زیرپیراهنی که چرک بودنش مشخص بود و کت‌وشلواری چروک. کیف چرمی کوچکی هم همراهش بود که دسته‌ای کاغذ از آن بیرون زده بود.
با خودم کلنجار رفتم: “چته؟ می‌خوای چیزی بهش بگی؟” معلوم بود که نه.
آقای محترم گرمش شد. دسته‌ای از کاغذها را درآورد و شروع کرد خودش را باد زدن. کسی غیر از او خودش را باد نمی‌زد. باز با خودم کلنجار رفتم: “اگر حمام می‌رفتی، نه بو می‌دادی و نه گرمت می‌شد. البته اگر سلمونی هم می‌رفتی بهتر بود.”
ساعت ۸ شد و به ایستگاهی رسیدیم که تلفن همراه آنتن می‌داد.
تلفنش زنگ خورد. جواب داد. نمی‌شنیدم پشت خطی چه می‌گوید، ولی از روی حرف‌ها می‌شد پرسش‌هایش را حدس زد.

+”من تازه فلان جام. تا برسم مطب، لااقل ۳۵ دقیقه طول می‌کشه…”

-…

+”نه… نه… اصلاً. ۸ وقت داشته و اومده که اومده… مگه من ماشینم که ۸ اونجا باشم.”

-…

+”آخر مریض‌ها هم ننداز. من ۱ عمل دارم. ۴ هم باید دانشگاه باشم. بچه‌ها منتظر من هستن…”

-….

+”یه جوری سر و تهش رو جمع کن… اصلاً وقت بده دو هفته دیگه…”

-…

و تلفن قطع شد. همسفر ما پزشک محترمی بود که علاوه بر کار در مطب یا درمانگاه، عمل می‌کرد و تدریس دانشگاهی هم داشت.
یکی از مسافرها که فهمیده بود ایشان استاد دانشگاه است، از وضعیت دانشجوها پرسید و جواب شنید: “اگه با من باشه ۶۰ درصدشون را می‌اندازم دور… از بس که شلخته و بی‌نظمند و چیزی نمی‌فهمند.”

سفرهای مترویی فرصتی برای مشاهده رفتارهای اجتماعی مردم است که گاه نیاز به نقد و ارائه راه‌حل‌های تربیتی دارد.

با پوزش از جامعه پزشکی، که اغلب نظیف، شایسته تقدیر و الگوی رفتاری مثبت هستند، در این یادداشت، من قصد تحلیل رفتارهای همسفرانم را ندارم، ولی چون علایق و توجهاتم فرهنگی، تربیتی و اخلاقی است، از مخاطبان محترم و خانواده گرامی نیکو می‌خواهم این رفتارها را بخوانند، نقد کنند و راه‌حل ارائه دهند.
راهبرد نیکو در مقابل آموزش لاکچری!
مشاهده