راهبرد نیکو در مقابل آموزش لاکچری!

مدتی پیش مطلبی خواندم در مورد مدرسه‌ای در یکی از کشورهای حاشیۀ خلیج فارس که امکانات ویژه‌ای داشت و بخش عمده‌ای شامل امکانات رفاهی غیر معمول می‌شد. در ایران و به‌خصوص در تهران هم مدارسی وجود دارند که با بهره‌مندی از فضای شیک، تجهیزات گران‌قیمت و انواع امکانات رفاهی و غیر ضروری نام و شهرتی به هم زده‌اند.

نمی‌توان انکار کرد که امور لاکچری باعث جلب توجه و اغوای مردم می‌شوند. خیلی‌ از مردم عادی لاکچری بودن را با موفق بودن معادل تلقی می‌کنند. آیا پرهزینه و به اصطلاح لاکچری بودن مدرسه و آموزش منطقی است؟ 

تربیت لاکچری با اصول و مبانی تربیت در تضاد است و لاکچری بودن به معنای درست و موفق عمل کردن نیست؛ چون:

۱. یکی از مبانی اساسی تربیت، ساده و طبیعی و بودن آن است. تربیت لاکچری تربیتی غیرعادی و متناقض با مبنای سادگی است.

۲. تربیت لاکچری، عبور از جریان واقعی زندگی است. بچه‌ها باید در فرایند تربیت با واقعیت‌ها آشنا شوند و خود را برای جریان واقعی زندگی آماده سازند. یک بزرگسال در مسائل زندگی وجامعه با رویدادها و مشکلات و انسان‌های گوناگونی مواجه می‌شود و لازم است بتواند سازگارانه رفتار کند. این آموزش‌ها باید در کودکی و در مدرسه ارائه شوند تا فرد در بزرگسالی بتواند از مهارت‌های حل مسئله برخوردار باشد.

۳. در تربیت آنچه اهمیت دارد «محیط غنی» است نه «محیط لاکچری». وظیفۀ خانه و مدرسه آن است محیطی فراهم بیاورد که کودک فرصت‌های زیادی برای یادگیری و امکان کسب تجربه‌های گوناگون را داشته باشد.

۴. اصول تربیت می‌گویند کودک نیاز به فعالیت، آزادی عمل، درک قواعد، زیستن در کنار دیگران و همنوایی با ارزش‌ها دارد. همۀ این اصول در موقعیت عادی و واقعی تحقق می‌یابند نه در یک موقعیت تشریفاتی و شیک و پرهزینه.

۵. در فرایند تربیت، روش‌ها و فنون مهم هستند و نه وسایل و امکانات و تجهیزات. تربیت لاکچری بیشتر به دنبال برتری‌طلبی، چشم‌همچشمی و ترغیب به رقابت است. تربیت متعادل و موفق به دنبال پرسشگری، اندیشه‌ورزی، همکاری، همدلی، خلاقیت و مسئولیت‌پذیری است.

اینده متعلق به انسان های توانمند وتاب آوری است که به سادگی مسائل را حل می کنند و مادیات را وسیله‌ی آسایش می دانند ولی اسیر ابزار و اموال نیستند.

ما نه ادعای لاکچری بودن داریم و نه دوست داریم لاکچری به نظر برسیم. چشم‌انداز ما در نیکو تربیت اندیشمند، خلاق، شهروند هزارۀ سوم است.

نویسنده: سرکار خانم دکتر مریم دلاور