خوشبختی یعنی چه؟! – قسمت دوم

پختگی در فرهنگ ما مفهومی معنوی دارد و نشانۀ بلوغ فکری و کمال انسانی است. این مفهوم در آثار ادبی بزرگانی چون حافظ، سعدی و مولانا به‌خوبی منعکس شده است. پختگی را می‌توان از دو دیدگاه بررسی کرد: یکی رفتارهای حساب‌شده در زندگی روزمره و دیگری در معنای معنوی و تعالی روحی. اما مهم‌ترین پرسش این است که آیا ما آمادگی و ظرفیت لازم برای رسیدن به این پختگی را داریم یا نه. بسیاری از ما حتی با تمایل به پختگی، به دلیل تأخیر در این فرآیند، دیرپز هستیم و شاید هنوز نمی‌دانیم پختگی واقعی چیست. بی‌تابی نیز جنبه دیگری از رفتار انسانی است که می‌تواند ناشی از هوش بالا، حساسیت زیاد و تفکر فعال فلسفی باشد. این بی‌تابی گاهی مثبت و گاهی منفی است؛ زمانی مثبت است که فرد را به مسئولیت‌پذیری و خیرخواهی وامی‌دارد، و زمانی منفی که او را به آشفتگی و پراکنده‌کاری می‌کشاند. بی‌تابی می‌تواند موهبتی زیبا باشد که در درون فرد شور و غوغا برانگیزد، همان‌طور که حافظ در شعری به زیبایی این حالت را توصیف می‌کند.

نویسنده آقای ابراهیم اصلانی

روانشناس تربیتی

دیرپز یا زودپز؟

«پختگی» علاوه بر آن‌که یک واژۀ روانشناسی است، در فرهنگ ما مفهومی معنوی هم دارد. پختگی برای ما نشانۀ بلوغ فکری، رسیدن به مراتب بالای انسانیت، کمال، تعالی و عروج معنوی است. معروف‌ترین تعابیر از پختگی ابیاتی است که در آثار حافظ، سعدی و به‌ویژه مولانا دیده می‌شود؛ خام بدم، پخته شدم، سوختم.

هر یک از ما در چه مرحله‌ای از جریان زندگی هستیم؟ چقدر برای پختگی آمادگی داریم؟ چقدر پخته شده‌ایم؟ آیا اصلاً پختگی برای‌مان اهمیت دارد؟ پاسخ این سؤال‌ها منوط به تفسیر ما از پختگی است. عده‌ای پختگی را به رفتارهای حساب‌شده و گاه زیرکانه در تصمیم‌های گوناگون زندگی مانند مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ارتباطی می‌دانند. این گروه را می‌توان به حال خود گذاشت تا به همان پختگی خودشان برسند! اما اگر پختگی را با مفهوم معنوی آن تفسیر کنیم، قضیه فرق می‌کند.

بسیاری از ما حتی وقتی پا در مسیر پخته شدن می‌گذاریم، دیرپز هستیم! یعنی اگر تمایلی هم به پختگی داریم، این اتفاق دیر و کند رخ می‌دهد. زودپز بودن در پختگی به معنای آمادگی کامل قلبی و ذهنی برای کمال و تعالی است. منظور این نیست که تسلیم هر فکری بشویم یا با هنجاری کنار بیاییم که اتفاقاً اینها مانع پختگی هستند. زودپز بودن را چگونه می‌توان سنجید؟ چند سؤال بسیار جدی وجود دارد:

– نگاه‌مان به زندگی و مسیر و مقصد آن چیست؟

– چه آمال و ارزش‌هایی در زندگی داریم؟

– پختگی را چگونه تعبیر و تفسیر می‌کنیم؟

– اصلاً برای‌مان پختگی اهمیتی دارد یا نه؟

– تا چه اندازه به کمال و تعالی شخصیتی و روحی خود اهمیت می‌دهیم؟

– آمادگی‌های لازم برای پختگی را داریم؟

– ظرفیت وجودی‌مان تحمل پختگی و تبعات آن را دارد؟

شاید اختیار دست خودمان نیست؛ شاید سرنخ زندگی اشتباهی دست‌مان آمده است؛ شاید حوصلۀ زحمت و دردسر نداریم؛ شاید اصلاً اصل و اصالت زندگی را فراموش کرده‌ایم؛ و شاید اصلاً نمی‌دانیم پختگی یعنی چه یا اصلاً به آن فکر نمی‌کنیم! شاید هم دچار توهم هستیم؛ خامی که تصور می‌کند پخته است، خیلی هم پخته و سوخته! به نظرم این آخری مصداق بیشتری بین ما دارد!

بلوغ تنها به رشد فکری و رسیدن به کمال معنوی اشاره ندارد، بلکه یک سفر است که در آن برخی افراد به آرامی و به تدریج پیشرفت می‌کنند، در حالی که دیگران سریع‌تر و آسان‌تر به جلو می‌روند. این بی‌قراری درونی و شور می‌تواند هدیه‌ای ارزشمند باشد اگر به تفکر حکیمانه و مسئولیت‌پذیری منجر شود، اما اگر به بی‌نظمی و فرصت‌طلبی منجر شود، می‌تواند مضر باشد.

بی‌تابی

بعضی‌ها در زندگی عجولند و نمی‌توانند برای چیزی صبر کنند. بعضی‌ها ناآرام هستند و یک جا بند نمی‌شوند. بعضی‌ها شور دارند و دنبال هیجان و ماجراجویی می‌گردند. بعضی‌ها هم شر هستند و همه جا سرک می‌کشند تا دردسر درست کنند.

همۀ اینهایی که گفتم از آدم‌هایی صحبت می‌کند که کم‌وبیش نمی‌توانند آرام بنشینند و برای همین، بیشتر وقت‌ها به چشم می‌آیند و مورد قضاوت قرار می‌گیرند. تو اگر آرام و بی‌سروصدا باشی، معمولاً کمتر دیده می‌شوی و حتی کمتر مورد توجه قرار می‌گیری. اما اگر سروصدا به پا کنی یا کارهایت باعث جلب توجه شوند، دیده می‌شوی و گاهی خیلی دیده می‌شوی.

عروس و لباس سفیدش
مشاهده

می‌خواهم از گروهی صحبت کنم که آرام ندارند اما نه به دلیل عجول بودن، بیش‌فعالی، هیجان‌خواهی یا شرارت؛ بعضی‌ها روحیۀ بی‌تابی دارند، انگار افکارشان فراتر از ظرف وجودشان است. بی‌تابی در بیشتر افراد ناشی از هوش بالا، حساسیت زیاد، ذهن خلاق، تفکر فعال فلسفی و آرمان‌گرایی است؛ نه همۀ اینها با هم، ولی در هر کس ممکن است یکی دو عامل مؤثر باشد.

بی‌تابی می‌تواند هم خوب باشد و هم بد. زمانی خوب است که آدم را به نیک‌اندیشی، مسئولیت‌پذیری، خیرخواهی و روحیات مصلحانه وادارد. زمانی بد است که فرد را به پراکنده‌کاری، آشفتگی، فرصت‌طلبی و دیکتاتورمنشی بکشاند.

بی‌تابی موهبت زیبایی است اگر در درون آدم شور و غوغا برانگیزد و موجب هشیاری و حساسیت شود. این بیت حضرت حافظ تعبیری زیبا از بی‌تابی است:

در اندرون من خسته‌دل ندانم کیست

که من خموشم و او در فغان و در غوغاست