دیروز، ۱۶ فروردین سال ۱۴۰۴ و آغاز فعالیت دوباره مدارس، بعد از قریب به ۱۸ و در برخی مدارس پس از حدود ۲۰ روز تعطیلی بود. آنچنان که شواهد میدانی نشان میداد، دیروز نیز آموزش در بسیاری از مدارس رسماً آغاز نشد و خوشوبش، عیددیدنی و چاقسلامتی جای آموزش را گرفت.
در مورد اینکه چه ضرورتی دارد اینهمه تعطیلی داشته باشیم سخن نمیگوییم و تنها به بیان یک گزاره و تبعات ناشی از آن اشاره میکنیم.
یونسکو، ساعات آموزشی مورد نیاز متوسطه دوره دوم در یک سال تحصیلی را با توجه به تنوع دروس، بین ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ ساعت و برای متوسطه دوره اول، ۱۰۰۰ ساعت اعلام کرده است. برای دوره ابتدایی نیز بین ۸۰۰ تا ۹۰۰ ساعت را در نظر گرفته است و کتابهای درسی در دنیا، از جمله در ایران، نیز بر اساس همین تعداد ساعت نوشته میشوند؛ یعنی ۲۰۰ روز آموزشی مفید با ۴، ۵ یا ۶ ساعت آموزشی در هر یک از این ۲۰۰ روز. اما در ایران، این ۲۰۰ روز به انحای مختلف مورد هجمه قرار میگیرد.
بهجز تعطیلات گسترده عید، تعطیلات رسمی طی سال، پنجشنبههای تعطیل هفتگی در طول سال (که محصول تراوشات فکری یکی از وزرا بود؛ یعنی ۳۰ پنجشنبه تعطیل با ۱۴۰ تا ۱۸۰ روز هدررفته در دورههای تحصیلی متفاوت)، و تعطیلات ناشی از آلودگی هوا، سرما و… که امسال به اوج خود رسید، عملاً زمانی برای طرح مباحث آموزشی و فرهنگی باقی نگذاشته است.
حال اگر تقولق شدن آموزش در روزهای خاص (مثل دیروز، و مانند یک هفته منتهی به عید، و وقتتلفکردنهای موقع ورود معلمان به کلاس درس و هنگام تدریس) را هم به این ایام تلفشده اضافه کنیم، عملاً چیزی به نام کیفیت و حتی کمیت آموزش نخواهیم داشت.
از امروز تا پایان سال تحصیلی، حدود ۳۲ روز و چیزی بین ۱۶۰ تا ۲۰۰ ساعت در اختیارمان است. اگر به سرنوشت و آینده فرزندان خود حساسیم، حداقل این ۳۲ روز را جدی بگیریم.